نظر شما درباره ارزش زيبا شناختي فرش ماشيني چيست ؟ در تأييد نظرتان استدلال كنيد .
چنانچه بخواهيم از منظر زيباشناختي به فرش ماشيني نگاه كنيم ناگزير از مقايسه آن با فرش دستي خواهيم بود ؛ چرا كه ارزشهاي زيباشناختي ، در مقايسه تبديل به ارزش ميشوند و به تنهايي مفهومي ندارند .
فرش دستباف ، دستاوردي اصيل و سنتي است كه نمايانگر فرهنگ ، انديشه ، هنر و آداب و رسوم ايراني است ؛ ولي اكنون به تبع زندگي ماشيني ، در اين هنر – صنعت تغييراتي صورت گرفته است و آن تكنولوژي فرش ماشيني است . با استفاده از تكنولوژي ، سرعت و كيفيت توليد بالا ميرود و با كاهش قيمت نهايي اقشار مختلف ميتوانند از محصول مورد نظر استفاده كنند . ولي فرشهاي ماشيني ، اگر چه نسبت به فرش دستي قيمت بسيار پايينتري دارند ، از كيفيت مطلوبي برخوردار نيستند . البته زيبايي فرش دستباف در گرو مفاهيم نقوش و تنوع رنگي آن است ولي با توجه به اينكه تكنولوژي در بيشتر عرصهها وارد شده است و به كار گيري آن اجتناب ناپذير است ، با پيشرفت و سرمايهگذاري در اين بخش ، فرش ماشيني نيز به ويژگيهاي مطلوب فرش دستباف نزديك خواهد شد .
بشر از همان زمان كه به فكر تهيه زيراندازي براي خود شد به جنبههاي ديگر آن بخصوص زيبايي آن نيز انديشيد . كمكم تفاوتهاي اقليمي و شرايط زيستي مناطق ، موجب تفاوتها و شاخصههاي هر منطقه شد و به همين سبب افراد ميتوانستند با ديدن فرش ، به مركز بافت آن پي ببرند . همچنين مردم هر منطقه با نقوش فرشهاي خود ارتباط برقرار ميكردند ، ولي با گذشت زمان و به دلايل گوناگون از جمله كپيبرداری از نقشهها و طرحهاي ديگر مناطق توسط سود جويان ، وارد شدن ماشينآلات بافت فرش و … اين تفاوتها كه در طول هزارهها پديد آمده بود ، از بين رفت . با ورود ماشين فرشباف ، بسياري از افراد كه از راه بافتن فرش امرار معاش ميكردند بيكار شدند ، اما فرشهايي كه توسط انسان بافته ميشد به يك اثر هنري تبديل شده و بافت فرشهايي كه قرار است روي آنها راه برويم و بنابراين ظرافت و زيبايي آن خيلي اهميت ندارد به ماشين سپرده شد .
با پيشرفته شدن دستگاهها و توليد انبوه فرش ماشيني ، امكان تجربهاي سريعتر فراهم شد . با ورود دستگاهها ، فرشي كه بافت آن يك سال طول ميكشيد در مدت كوتاهي به اتمام رسيد ، ضمن اينكه مردم توانستند با پرداخت مبلغي بسيار كمتر ، فرشهاي بيشتري خريداري كنند و با وجود تفاوت در قدرت خريد ، براي بيشتر آنها امكان خريد فرش راحتتر شد و در اين ميان ديگر نيازي هم به حضور كارشناس فرش يا فرد با تجربه نبود چرا كه در انتخاب فرش ماشيني آنچه اهميت دارد رنگبندي و طرح آن است كه اين بخش هم كاملاً سليقهاي است و اطلاعات فرش نيز ، از طريق مطالعه برچسب پشت فرش ، در اختيار خريداران قرار دارد .
تنوع در رنگ و نقش فرش دستي و ارزش مادي آن بر كسي پوشيده نبود و دارا بودن فرش دستباف علاوه بر كاربرد آن در منزل و چشم نوازي نقوش آن ، براي هر خانواده نيز سرمايه محسوب ميشد ، ولي با ورود فرش ماشيني و تفاوت قابل توجه قيمت خريد آن با فرش دستي ، همه چيز تغيير كرده است . افراد آگاه و با تجربه ، چنانچه از توانايي مالي مناسبي برخوردار باشند هيچگاه فرش ماشيني را انتخاب نميكنند ، چرا كه در آن مواد مصرفي شيميايي و حساسيتزا به كار ميرود كه براي انسان و محيط زيست مضر است و پس از مدتي نيز مستعمل ميشود و ارزش آن كاهش مييابد ، ولي شرايط اقتصادي خانوادهها علت اصلي گرايش آنان به سمت فرش ماشيني است . البته بسياري از خريداران فرش ، درباره آن اطلاعاتي ندارند و به دنبال فرشي متناسب با بودجه خانواده و زيبا از نظر رنگبندي و طرح و نقشه هستند . (منظور از زيبايي آن چيز است خوشايند افراد و سليقه آنان است).
شرايط به وجود آمده در بازار فرش نشانگر آن است كه طراحان و صنعتگران ميتوانند سليقه خود را اعمال كنند و زماني كه دامنه انتخاب براي خريدار گسترده نباشد ، كمكم چشمها به آنچه ميبينند عادت ميكنند و خريد فرش آسانتر ميشود و به آن مانند ساير اشياء كاربردي منزل نگاه ميشود .
در فرش ماشيني ، چنانچه مواد مصرفي مرغوب نيز به كار رود ، آنچه كه موجب تفاوت اساسي آن با فرش دستي ميشود ، محدود بودن رنگبندي و به تبع آن طرح و نقش فرش است . امروز برخلاف گذشته ، طرحهاي شلوغ مورد پسند بسياري از خريداران نميباشد (فرش دستي وماشيني) همينطور در گذشته ، از رنگهاي روشن به واسطه چرك تاب بودن استفاده نميشد ، ولي در اين دوران فرشهايي با رنگهاي روشن شكلاتي ، قهوهاي كمرنگ ، سبز سدري ، نخودي ، توسي و … بافته ميشود و رواج اين رنگهاي مشخص در فرش ماشيني به همراه طرحهاي عمدتاً خلوت ، به دليل محدوديتهايي است كه در استفاده از انواع رنگها وجود دارد و در واقع تكنولوژي دستگاهها امكان به كارگيري طيف گسترده رنگها را ندارد . البته در گذشته نيز كه زندگي آپارتماني مانند امروز گسترش نيافته بود و اغلب منازل وسيعتر بودند ، تزئينات و دكوراسيون منزل نيز متنوع نبود و در زمينه فرش نيز با وجود تنوع طرح ، رنگ غالب فرشها (اعم از دستي و ماشيني) لاكي و سورمهاي و … بود . بنابراين يكي از علتهاي گرايش به رنگ روشن در فرشهاي امروز اين است كه رنگبندي روشن ، فضاي خانه را بزرگتر نشان ميدهد ، همينطور شلوغي و ازدحام فضاي شهري نيز ميتواند مؤثر باشد ، ولي ايراد مهمي كه به فرش ماشيني وارد است ، استفاده از اكريليك به جاي پشم طبيعي است . با اين وجود ، روزبهروز به تعداد كارخانههاي فرش ماشيني افزوده ميشود .
با گسترش زندگي شهري ، مهاجرت روستائيان به شهرها و روند رو به رشد جمعيت ، ماشيني شدن بسياري از بخشها و … ، تغيير در اين زمينه نيز طبيعي به نظر ميرسد و در مجموع آنچه كه با آن مواجه شدهايم تغيير بزرگي است كه هدايت آن در جهت درست موجب بيشترين بهرهبرداري خواهد شد . متعاقب اين رخداد ، انديشهها و سليقهها نيز تغيير كردهاند ولي ميتوان گفت طراحان و برنامهريزان در اين هنر – صنعت ، به نوبه خود در ايجاد چنين وضعيتي سهيم هستند . در واقع از تبعات زندگي ماشيني اين است كه جامعه به مصرفكننده تبديل ميشود بنابراين هر آنچه در اختيار فرد قرار داده ميشود ، استفاده ميكند و حتي نميانديشد كه ميتواند انتخابهاي بهتري هم داشته باشد . گروهي با اعمال سليقه خود به مُدسازي ميپردازند و استقبال افراد جامعه از اين وضع ، موجب كمرنگ شدن ارزش و اهميت فرش از هر دو بُعد هنري و كاربردي است .
با وجود مزيتهاي فرش دستباف ، آشكار بودن بيكيفيتي عمده فرشهاي ماشيني و محدوديت طرح و نقشه آنها ، كمكم افرادي كه از قدرت مالي متوسط و ضعيف برخوردار بودند به سمت آن گرايش پيدا كردند و به اين ترتيب با بالا رفتن تقاضا ، عرضه آن افزايش يافت . از اين رو عدهاي كماكان مخالف وارد شدن تكنولوژي و روند آن در اين عرصه هستند . در واقع با ورود تكنولوژي در هر حيطه ، تغييراتي صورت ميگيرد كه جهت بخشي به آن و پيشبيني نتايجي كه از آن دست ميآيد ، مستلزم پژوهش و برنامهريزي است و در مواجهه با ماشيني شدن فرش ، با حفظ اصالت نقوش و رنگها و به كارگيري مواد مصرفي مرغوب ، ميتوان جايگاه خوبي براي آن ايجاد خواهد شد . ولي اجراي ايدهها و خلاقيت و نوآوري در فرش ماشيني ، مستلزم پيشرفت تكنولوژي است . در مقابل اين مسير قابليتهاي فرش دستي و امكان عملي ساختن ايدهها و ابداع و نوآوري در آن بر ارزشهاي هنري آن ميافزايد .