صفورا نايب‌پور

مرز بین طراحی صنعتی و صنایع دستی:

فعاليت هنری تلاشی است که به وسيله آن آدمی به زيبايی نزديک می شود هنرها به نسبت ميزان کاربرد يا تجريدی بودنشان بر ذهن انسان تاثير می گذارد ودر ذهن انسان ثبت می گردد. انسان بين خود و اشياء پيرامونش رابطه ايجاد می کند و خود را با آنها و مدرنیته شدنشان وفق می دهد. در واقع بشر با تلفيق اهدافش با محيط اطراف خود ، ضمن سازگاری با شرايطی که محيط فراروی او قرار می دهد آن را معنی دار می سازد.به بيان ديگر، اشيای پيرامون بشر نسبت به طرح و شکل وعملکردهايشان ، بر انسان و محيطخود نيز تاثير می گذارند و هرشی با طرح جديد دارای تاثيری جداگانه است وبا آن معنی می شود.انسان در ارتباط با اشيای پيرامون خود نيازهای فيزيکی ،عاطفی ، اجتماعی… خود را برطرف می سازد و براساس نيازها وخواسته هايش اقدام به ساخت و تغيير محصولات می نمايد که به نظر پرفسور لوباخ: توليدات صنعتی مورد استفاده با نيازهای جسمی و روانی مصرف کنندگان تطبيق داده میشود. اين فراورده های صنعتی در راستای آرامش و آسايش بشر می باشد.
يک محصول صنعتی آميخته ای از تفکر طراح در جهت فرم و زيباشناسی،عملکرد مناسب،روشهای ساخت و توليد مقرون به صرفه و عوامل محيطی است.
عموماً مبداء طراحی صنعتی را ازآغاز انقلاب صنعتی می دانند ولی اگر کمی به عقب تر چشم بيندازيم ريشه های آن را می توان با جدايی طراحی از فرايند ساخت همزمان دانست که پيش از انقلاب صنعتی بوده است .در اواخر قرون وسطی اولين تشکيلات صنعتی سرمايه داری ،متکی بر توليد به شيوه های سنتی بوجود آمد که نخستين فعاليت های طراحی صنعتی در اين دوره درجهت منافع دربار، کليسا و تجار بوده است.
در قرن شانزدهم درايتاليا وآلمان فعالیت هایی برای جلب مشتری و تولیدات جدید انجام شد در نتيجه ی آن کتابهای الگو چاپ گردید که شامل تصاویر گراوری و طرحهایی برای صنایع نساجی و صنعت قفسه سازی بودند که برای اولین بار طراحی را به عنوان فعالیتی جدا از ساخت مطرح می نمود.
در قرن هفدهم کشورها باحکومت های متمرکز سلطنتی الگوی خود را از فرانسه عهد لویی چهاردهم قرار دادند که در آن دوره هنرمندان و صنعتگران مورد حمایت لویی چهاردهم بودند و کارگاه های بزرگی را تشکیل دادند.در سال 1667 کارگاه گوبلن با فعالیت هایی در زمینه قفسه سازی فلزات و فرشینه بود تاسیس گردید که طرح های این کارگاه توسط لوبرن تهیه می شده است.
با رشد تجارت و گسترش موقعيت های بازرگانی، رقابت مابين واحد های توليدی، نو آوری در محصول و نياز جامعه باعث پيشروی طراحی صنعتی گشت. همانطور که به نظر مارکس افزايش تقاضای بازارها، کشف آمريکا، مبادله مستعمرات، افزايش وسايل مبادله و کالاها بطورعام، وسعت بازرگانی و….موجب پيشرفت صنايع می گردد و به همان نسبتی که صنايع، تجارت و… گسترش می يابد ديگر جایی برای صناعت يدی نگذاشته و کارگاه های کوچک دستی به کارگاه های صنعتی تبديل شده و دستگاه های بخار و ماشين در توليدات صنعتی جای توليدات دستی را می گیرد.
در قرن هجدهم نیز کارگاه های عظیمی تاسیس شدند که در هر کارگاهی از یک هنرمند برای طراحی تولیدات در کنار صنعت وکتاب های الگو استفاده می کردند.از جمله این کارگاه ها می توان به کارگاه ميسن اشاره کرد که فعالیت آن در زمینه طراحی ظروف، نمادهای تزيینی و پیکره های کوچک بود و طراحی آنها را یوهان ژاکوب ایرمینگر انجام می داده است. بزرگترین مراکز صنعتی در بریتانیا قرار داشت و اغلب فعالیت های این مرکز تولید دکمه ،سگک و گیره بوده است، که به عنوان زیورآلات ارزان به فروش می رسید. صنعت گران اشیا را به گونه ای می ساختند که هم شبیه مواد گرانبها و هم شبیه آثار استاد کاران باشد. بیشتر طراحان و صنعتگران اين دوره در راستای اهداف تجاری خود که تولید اشیا ارزان برای افراد عادی و تولید اشیای گران قیمت برای مشتریان خاص بود فعالیت می کردند.سیاستهای آنها برپایه ضرورت های تجاری و بازارهای بین المللی بود و بنابراین تولید انبوه خود را در اشیای مد روز متمرکز کرده و از طراحانی برجسته سود می جستند، البته این تولیدات براساس نیاز و علاقه بازارها تولید می گشت و سعی بر این بوده که از نمادهای کلاسیک و سادگی خطوط که درآن دوره طرفداران زیادی داشته استفاده شود .
در قرن نوزدهم در بریتانیا با شدت گیری انقلاب صنعتی ،فاصله بین طراحی و تولید به منتها درجه خود رسید و طراحان را راهی برای صنعت نبود. صنایع به صورت متنوع و تخصصی تر فعالیت می کردند و هدف اصلی آنان تجاری کردن تولیدات بود. با گسترش تولیدات تجاری، محصولات با شیوه های ساده به شکل اشیا گرانبها تولید شده که از طرفی تولیدات صنعتی عاری ازهرگونه زیبایی و هنر بودند ویا در مواری سبب استفاده ناشیانه از تزیینات و نادیده گرفتن کاربرد محصولات می شد و ماشین، سلیقه را در محصولات صنعتی از بین برده بود. این عوامل و همچنین عواملی نظیر گرایش به سمت هنر قومی، تمجید از محصولات و صناعتگری قرون وسطی (رابطه میان استاد و شاگرد) باعث شد که منتقدانی چون جان راسکین و ویلیام موریس به مخالفت با این شیوه بپردازند.آنها صنعت و محصولاتش را به دلیل قربانی کردن ارزش های انسانی محکوم می کردند و بدین ترتیب «جنبش هنر و پیشه ها»1 تحت نفوذ موریس شکل گرفت .
هدف این جنبش تعالی صنایع دستی و وحدت بین همه هنرها(با رعایت تقدم معماری) بود. موریس به احیای صنعت دستی در دوران ماشین همت گماشت و مرزبندی میان هنرهای تزیینی و ساختاری را رد می کرد. او در زمینه های همچون چاپ، پارچه بافی، رنگرزی و ساخت اثاثیه و فراورده هایی از این دست فعالیت می کرد. هدف او تبدیل هنرمندان به پیشه وران و پیشه وران به هنرمندان بود، موریس معتقد بود که هنر اصیل ناشی ازاحساسات و لذت آدمی است و به عقیده او ارزانی هنر و صنایع دستی امری غیرمنصفانه است که فقط ارزش کارهنری وهنرمند را پایین می آورد.
تاثیرات این جنبش در آلمان زمینه را برای شکل گیری جنبش زیباشناختی که به تشکیل «بوهوس»2 انجامید هموار کرد.
جنبش هنر و پیشه ها در پایان سده نوزدهم با جنبش «آرنوو»3 آمیخته شد و در واقع حرکتی در برابر موج پیشرفت صنعتی شدن بود. صور نباتی پر پیچ وتاب نقشمایه های اصلی آن را تشکیل می دادند (طرح شبکۀ آهنی مدخل ایستگاه مترو پاریس توسط اکترگیمار)، شکلهای مشابهی نیز در کتاب آرایی، هنرهای کاربردی چون اثاثیه و ظروف شیشه یی مورد استفاده قرار می گرفتند. اين سبك تزئيني در مقابل هنر آكادميك مرسوم در سده نوزدهم از بطن آزمايشگري‌هاي نقاشان، معماران، صنعتگران و طراحان سربرآورده بود و توانست در مدت كوتاهي آميختگي هنر و صنعت را در توليد اشيا و لوازم کاربردی و صنایع دستی منجر شود.

به بیان دیگر بخش عمده و بسيار مهمي از سبك آرنوو در زمينه تزئينات، دكوراسيون داخلي، مبلمان، اثاثيه، صنايع دستي،‌ چاپ پارچه و رنگرزي نمود يافت. لذا هنرمندان اين جنبش علاوه بر آميختن رشته‌هاي مختلف هنري با يكديگر، مي‌كوشيدند هنري نو را پديد آورند و به همين منظور به بهره‌گيري از سبك‌هايي روي آورند كه كمتر شناخته شده و در نزد اعضاي آن روز آكادمي‌ها از رواج افتاده بودند. بدين ترتيب شكل‌ها يا شيوه‌هايي را كه با جست‌وجوي انتزاعي مبني بر حركت‌هاي خطي سازگار بود، از هنر شرقي، قرون وسطايي و يا از گوتيك الهام گرفته و در آثار خود به كار بردند.
طراحی صنعتی ، آمیزه ای است از علم و هنر، که هر یک جایگاه استواری در طراحی صنعتی دارند و با حذف هر کدام، هدف نهایی به سرانجام نخواهد رسید و یا صرفاً صنعتی و یا صرفاً هنری خواهد شد.
طراحی صنعتی ترکیبی است از طرح ها و ایده هایی ساده ولی عمیق که به مرحله اجرا خواهد رسید ودر کنار عوامل دیگر به تولیدات صنعتی تبدیل می گردد و سپس به عنوان یک شی کاربردی وارد عرصۀ بازار می شود.
در تعریف طراحی صنعتی می توان عنوان کرد که: شیوه تعیین ویژگی های کمی و کیفی کالا به منظور تولید به روش های صنعتی. همانگونه که طراحی، اولین حلقه از زنجیر تولید یک کالا می باشد، فرایند طراحی صنعتی اولین حلقه از زنجیر تولید صنعتی یک کالا بوده و معادله ای است برای رسیدن به وضعیت مطلوب کالا از نظر عملکرد، فرم، سلیقه، تنوع طلبی، مد و هزینه.
طراحی صنعتی فاصله ای است بین یک هنرمند و یک مهندس مکانیک که هردو مطالعاتی را در راستای عملکرد و همبستگی بین تولیدات و عوامل موجود وهمچنین نیازها و خواسته های پیرامون یک مصرف کننده انجام می دهند. همچنین می توان گفت، طراحی صنعتی مهارت تکنیکی در طراحی، طریقۀ پرداختن و ساختن مدل، حل مشکلات موجود(در طراحی و ساخت) و طراحی به کمک کامپیوتر را شامل می شود که تاکیدی است بر خلق کردن، کنجکاوی، نوع آوری، ابداع و باور در هوش و فهم بصری.
طراحی صنعتی فقط تفکر برای آفرینش تولیدات جدید نمی باشد بلکه به خدمات تجاری، بازرگانی و همچنین بوم شناختی1وعوامل فرهنگی نیز می پردازد.
طراحی صنعتی برای ایجاد سهولت همچون کارهای وسیع و پر دامنه، یک پژوهش انسان شناختی زیربنایی، رشد مادی و اندیشه کلی سیستم ها را به دست می دهد.
یکی از اهداف طراحی صنعتی ارتباط دو طرفه بین طراحان صنعتی و کمپانی های تولید کننده می باشد که این ارتباط برای حمایت از پژوهشگران در پدید آوردن بوم شناختی، فرهنگ و تکنولوژی در کنار همدیگر برای منفعت مصرف کننده، جامعه و محیط زیست ایجاد شده است.
در گذشته صنایع دستی و هنر با هم مترادف بوده و به همین دلیل زندگی مردم با هنر ادغام شده بود و از همین رو ردپای هر کدام را در آن یکی می توان مشاهده کرد، چرا که آثار به جای مانده درعین حالی که دارای تفکری هنرمندانه است توسط دستان ماهر و صنعتگر ساخته شده و در هر واحد آن ذوق هنری و خلاقیت فکری صنعتگر تجلی یافته است و این وجه تمایز بین مصنوعات ماشینی و کارخانه ای با صنایع دستی می باشد.
صنایع دستی به عنوان صنعتی مستقل و بومی جزء شاخص ترین هنرهای کابردی و تزیینی به حساب می آید، ریشۀ
1- طرز زندگی موجودات و نسبت آنها با محیط
عمیق و استوار در فرهنگ دارد و بر فعالیت هایی دلالت دارد که عمدتاً با دست و با استفاده از ابزار ساده و معمولی انجام می پذیرد نه با ماشین؛ و نیزهر چیزی را که با ظرافت و تزیینات درست شود را می توان در زمرۀ صنایع دستی آورد مانند میز، صندلی …..
در باور عمومی مردم صنایع دستی، هنری تزیینی است و اصولاً کاربرد آن را به صورت سنتی می پندارند، در حالی که صنایع دستی یک کار نیمه سنتی است که می تواند بخشی از نیازهای روزانه را برطرف سازد و یک کالای قابل استفاده ای است که با اسلوب و متریال های ساخت هماهنگ و قابل دادوستد می باشد و فقط دارای جنبه تزیینی نبوده (البته این در حالی است که یک طراح دستی نمی تواند هیچگاه در ساخت و تولید یک کالا، تزیین را از کارخود دور سازد وتزیینات جزء جدانشدنی از صنایع دستی است). صنایع دستی می تواند به توسعۀاقتصادی، سرمایۀگذاری اندک همراه با بهره وری بالا، ایجاد شغل و نیز توسعۀ صادرات کشور و افزایش در آمد ارزی در جامعه کمک کند.
کالاهایی که درحیطۀ صنایع دستی تولید می شوند اصولاً به شکل تولید اندک بوده و مانند فرآورده های ماشینی به صورت انبوه برای عرضه در بازار تولید نمی شوند .
صنایع دستی سال هاست که به صورت یک کار تکراری و تنها به صورت یک مهارت و فن در آمده، بنابراین لازم است بستری فراهم شود تا بخش خلاق درصنایع دستی رشد کند و چنانچه یک فراوردۀ صنایع دستی به تولید انبوه برسد به تکرار تبدیل نشود ولازمه آن شرایطی است که اندیشۀ خاصی را در پس زمینۀ خود داشته باشد.
شیوۀ تولید در صنایع دستی و طراحی صنعتی در کنار وجوه مشترک دارای تفاوت هایی نیز می باشند. این تفاوت ها در ارزش گذاری و معرفی و عرضه کالا لحاظ می شود. در تولیدات دستی ارزش های بومی، نقوش باستانی، تفکر، خلاقیت، ذوق و سلیقه و تغییر (استاد کار ممکن است در حین ساخت یا بافت شی تغییراتی را در کیفیت شکل لازم ببیند و آن را اعمال کند) جای دارد و با قیمت بالاتری عرضه می گردد و حتی ممکن است وارد بازار نیز نگردد، و از سوی دیگر تولیدات ماشینی، تولیدات انبوهی است با اندیشه ای خلاق، بعضاً با تکیه به نقوش گذشته، عاری از تماس دست و قیمتی ارزانتر که با حال و هوای خاص، که حرف جدیدی را می زند و نیازمند نگاهی دیگر است.
به طور یقین کیفیت، تولید را بالا می برده و درخواست بازار بیشتر می شود ولی در جایگاه خلاقیت(صنایع دستی) ،تولید به درجه پایین و اافزایش قیمت می رسد ، اگر طرح اولیه نیز دارای خلاقیت و عوامل دیگر از این دست باشد هنگامی که به صورت طراحی برای تولید انبوه تبدیل شود، شرایط یک تولید انبوه برآن لحاظ می گردد.
شرایطی که در حاضر باعث تداوم صنایع دستی در امور زندگی مردم گشته، ریشه هایی است که از گذشته در آن باقی مانده و اگر بخواهیم تولیدات صنعتی را با دستی مقایسه کنیم ،در اکثر موارد کالاها و فراورده های ماشینی از لحاظ دوام و کاربرد موقعیتی ارجح تر بر تولیدات دستی دارند ولی از دید جان راسکین تولیدات ماشینی هیچ جایی در فلسفه زیباشناختی ندارند.همانطور به نظر مارکس «هرگاه کارگراز کار همچون سرچشمه لذت دور شود کار جنبۀ زیبایی شناسانه اش را از دست می دهد، و دیگر نمی تواند هدف در خود داشته باشد».
ارجحیت صنایع دستی، در هنر بومی آن و استفاده از تزیینات به صورت خاص می باشد که در کالاهای ماشینی تزیینات کمتر و یا به صورت انتزاعی تر استفاده می شود .به عقیده راسکین: هنر دستی دارای مقامی انسانی است و آفرینشگر کاری ایزدی می کند و تبدیل آن به یک ماشین تکرار کننده که دیگر فکر نمی کند بسیار اندوهگین است.
کمبود طراحان تعلیم دیده و استفادۀ ناشیانه از تزیینات باعث ایجاد شکافی بین سبک و کارکرد می شود که افرادی مانند جان راسکین معایب عصر صنعت و خطرات ناشی از آن را، برای جوامع انسانی می دیدند ولی راه حل هایی که ارائه می کردند به صورت عملی نبوده است. به نظر او کار صنعت از طبقۀ عظیمی انسان ها تشکیل یافته که تنها به عنوان نیروی ماهر بی شعور برای ساختن، مورد استفاده قرار می گیرند و باید آنها را بر مبنای هوش، ذکاوت و یا حداقل بر مبنای توانایی هایشان سازمان دهی کنیم که این امکان را داشته باشند که در آن فضا رشد و تعالی یابند و به یک عامل ماشینی تبدیل نگردد. پس باید صنعت و هنر را در کنار هم داشته باشیم و فاصله میان آنها را کم کنیم. بهتر است هنرمند در تولید نه در عرضه به سوی صنعتی شدن پیش برود و صنعتگر به یک هنرمند تبدیل شود تا در ساخت یک کالا به صورت دستی یا ماشینی خلاقیت، لذت و تخصص ، مهارت و جنبه های زیبا شناسی وجود داشته باشد هر چند که به صورت تولید انبوه عرضه گردد.
ذکر این نکته قابل توجه است که معمولاً یک کالای صنعتی پس از تولید برای ارائه در بازار به شکل متناسب با نوع کالا و مصرف عرضه می گردد، در حالی که نحوه عرضه یک کالای تولید شده با عنوان صنایع دستی در بازار به صورت نامطلوبی می باشد.

1- ART AND CRAFTS MOVEMENT
2- BAUHAUS
3- ART NOUVEAU

Unless otherwise stated, the content of this page is licensed under Creative Commons Attribution-ShareAlike 3.0 License