مینا حسن‌زاده

موضوع مقاله:تزئینات در هنرهای ایرانی تابع چه قواعدی هستند؟

چکیده:
تجسم زیبایی وتکرار در تمامی فرم های خلاقانه هنر اسلامی، ویژگی مشترک وشاخصه ای است که تحت عنوان تزئینات درتاروپود هویت ومحتوای فرهنگ وهنر ایرانی وجود داشته واز زمان نضج هنر اسلامی در فرهنگ ایرانی همچون ذکری تداعی کننده تمامی خواستگاههای روحانی وعرفانی هنرمند قرار گرفته است.
تزئینات در هنر ایرانی بیش از مفهومی برای خط بصری مخاطب یا ارضای حس زیبایی شناسی هنرمند به کار می رفته، تزئین بخشی از قداست کار هنری بوده وبه نوعی ارزش ،اعتبار ،احترام وشخصیت هنر وهنرمند درمیزان پرداختن به ظرافت ،دقت،زیبایی وتمیزی اثر بوده که در دستان نقاش یا معمارویا…بروز می کرده است.

مقدمه:
آنا نداکی کوماراسوامی(نظریه پرداز هندی) در معنای تزئین یادآور میشود که درفرهنگ های بزرگ جهان تزئین یا زینت تجمل نبوده است بلکه برعکس به صفات ضروری شی مربوط بوده است. واژه زینت مشتق از decorumاست وبر چیزی دلالت میکند که برای شی یا شخصی لازم است تا وظیفه اش را به درستی به انجام رساند.
آن چه مسلم است سنت های کهن شرق از یکدیگر تاثیر گرفته اند وتزیین در آثار آنها به خوبی مشهود است ،اما علیرغم شباهت های ظاهری هر کدام راه خود راپیش گرفتند.بنابراین در هنر ایران هم تزیین همیشه به عنوان عنصر مکمل زمینه اثر هنری وجود داشته است.

تزیین درهنر ایرانی:
هر نقش ورای ارزش صوری خود دارای ارزشی برگرفته از فرهنگ وبیانگر عقیده وآرمان تداوم یافته مردم بود.این تزیینات بخصوص در زمینه معماری از سویی ذهن بیننده را به زیبایی صوری و ظاهری نقش ها و نوع کاربری فضاهای بنایی که نقش و نگارها بر دیوارهای آن نشسته ، فرا می خوانند و از سوی دیگر دیدگاه بیننده رابه قلمرو و راز و رمز های فرهنگی و دینی پوشیده در مفاهیم نقش ها می گشایند. هنر مندان درنقش پردازی ، هم جنبه زیبا شناختی نقش ها و هم به جنبه فرهنگی آنها نظر داشتند و همچنین سعی می کردند سلایق شخصی را که مخالف با روند سنت های فرهنگی و کارهای پیشینیان است را در کار هنری خود لحاظ نکنند . این شکیبایی و انکار نقش در همکاری با نسل های پیش همواره یکی از منابع نیرو و اصالت هنرایران در طی ادوار گذشته بوده است.
به عقیده پوپ خلق آثار هنری در ایران تحت تاثیر سه عامل : فرهنگ ، مذهب و سنت بوده است.
هنرمندان در بکار گیری الهامات خود و تجسم آنها به شکل های نمادین و تزئینی از دو شیوه واقع گرایانه و آرمان گرایانه استفاده می کردند. در شیوه واقع گرایانه نگاه هنرمند به ظرافت و زیبایی های طبیعی شکل ها و حجم ها در طبیعت بود و هنرمند از این شکل ها و حجم ها عینا در ساخت و ایجاد نقش ها تقلید می کرد ، نقش ها را به دو صورت یکی به صورت واقعی آن در طبیعت و یکی دیگر به صورت انتزاعی ، استیلیزه به کار می گرفت.در تزئین انتزاعی هنرمند خود را از بند طبیعت آزاد و رها می کرد و نقش های خاص پدید می آورد.در شیوه آرمان گرایانه در حالی که از شکل ها و حجم های واقعی در طبیعت استفاده می کرد نگاهش هم به معانی و مفاهیم شکل های طبیعی در فرهنگ و راز ورمز های پوشیده و پنهان آنها در ذهن جامعه بود.
از جمله بنمایه های اصلی که بر هنر ایرانی اسلامی تا صده یازدهم فرمانرند ، معنا سازی از مفاهیم هندسه بود که در صده سوم مبانی نظری آن از یونانی به زبان عربی ترجمه شد و ریاضیدانان ایرانی از بوز جانی تا فارابی در شرح و بسط آن کوشیدند. هندسه در صورت ظاهری چند نکته اساسی داشت که در ساختار ذهنی ایرانی اسلامی خوش نشست چرا که هندسهبه قاعده و بر پایه اصول بود و این نکته نزدیکی شگفت انگیزی با فرامین الهی در سنت اسلام داشت این همان نکته اساسی در فهم هنر ایرانیست که بعدها بر تمام هنر های ایرانی سایه افکند ، اصول معماری، اصول دوازده گانه خوش نویسی ، نظام و اصول نگارگری، اصول گره چینی و…
از طرفی در لایه های زیرین جغرافیای آسیا ، روم شرقی را شکل های ساده و بن مایه های هندسی به هم پیوند داده است، تاثیر ناخداگاهی این شکل ها را در صنایع دستی و تمام فرهنگ بومی این مناطق در شکل سازها و هنر های رسمی آن میتوان باز یافت.
نکته قابل تاملی که باید به آن توجه کرد ، ابعاد وسیع معنا سازی و باردرونیات انسان ایرانی اسلامیست که در هنر سرزمینش به راز و رمز های پیچیده مبدل گشته است تا بدان جا که راز و رمز حروف، ریشه های تزئین و آرایش ایرانی را از حد چیدمان به گستره عجیبی از معانی استعاری کشانده است .
با توجه به زمینه عرفانی که در سرزمین ما وجود داشت ، خاصیت "آئینگی" یکی از کلیدی ترین مفاهیم عرفانی است که بعد از اندیشه های اشخاصی چون ابن عربی در این سرزمین مبنای اساسی در هنر ایرانی شد وموجب آن گشت که استعاره آئینه در نگارگری،شفافیت واشباع شدگی رنگ ها رادامن زد.کاربرد آئینه و کاشیهای یکدست در معماری اسلامی ،شفافیت مرکب وصیقلی نوشتن در خوشنویسی از آن جمله است.
از طرفی روحیه آرام ومتانت وجودی عرفا که انسان را به تامل،اندیشیدن،تزکیه وگوشه نشینی وا می داشت،توانست عزلت آدمی رادر روح هنر ایرانی بدمد که حاصل آن پیداشدن خطوط منحنی در نگارگری و همچنین دایره ،مقرنس های مدور در معماری وخطوط نستعلیق وشکسته نستعلیق در ایران شد، این همان فرصت عجیبی بود که بعد ازگذشت قرن ها کهاسلام بر سرزمین ایرانی سایه داشت،ایرانیان مغتنم دانستند وبار فکری خود را از دل اندیشه های اسلامی به اعجابی تکان دهنده کشاندند. انسان ایرانی توانست در بطن اندیشه های اسلام دوباره شکوه تاریخی خود وعظمت نگرش خویش را به جهان آشکار کند. کافی است به شیوه اجرای هنرهای ایرانی از قلم گیری های نگارگری تا نگارش صبورانه خوشنویسی وآن حوصله رفتاری در یک کار پر ظرافت ایرانی نگاهی دوباره اندازیم،آنجاست که روح تسهیل شده اندیشه های عرفای بزرگ را در گذار سده ها که بر اجزا آنان نشسته حس می کنیم.

نتیجه گیری:
هنرمند ایرانی کوشیده تابا استفاده از تزئین، زیبایی ای فراتر از معمول پدید آورد، البته هر چه به دوران معاصر نزدیک شده ، این انگیزه کمتر شده وآثار هنری به سمت بازاری شدن پیش رفته وتزئین نه تنها در جهت بهتر شدن اثر نبوده بلکه گاهی مواقع برای سرپوش گذاشتن بر روی عیوب آن اثر استفاده شده است.
بنابراین باید در پی معیاری باشیم که با آن بتوان تزئیناتی را که بر کارایی اثر می افزاید از آنها که در کارایی آن اخلال ایجاد می کند را تشخیص دهیم.

Unless otherwise stated, the content of this page is licensed under Creative Commons Attribution-ShareAlike 3.0 License