اکبر شاهمندی

می خواستم در مورد رابطه بین جنبه اقتصاد فعلی صنایع دستی و وجه زیبا شناسی آن بنویسم ولی سوال خود را اینگونه مطرح و پیگیری میکنم.
مشکلات کنونی صنایع دستی ایران

پول ثروت و حمایت مالی بی گفتگو یکی از ابزار رشد و پایداری در هر زمینه اقتصادی میباشد که صنایع دستی هم یکی از این جنبه ها است.
روزی روزگاری هنرمند صنایع دستی ما بی دغدغه و بدون فشارهای روانی فکر وذهن خود را بر اثر یا آثار خود متمرکز مینمود .چون در آن روزگار اگر کمبودی هم بود انسانها غرق در زندگی مدرن و ماشینی نبودند. هنرمند با عشق وعلاقه به کار می پرداخت و همواره در این فکر بود که کار خود را به بهترین نحو انجام دهد . کار خوب مساوی با دریافت بیشتر و جایگاه هنری و استادی بالاتر بود . آثار تولید شده صنعتگر همیشه مورد نیاز جامعه و بازار بود.این موضوع را داشته باشیم و گریزی بزنیم به قرن 18 و 19 میلادی . با وقوع انقلاب صنعتی در قرن 18 میلادی در اروپا علیرغم آثار و نتایج شگرف و عدیده ی مثبتی که در تمام قسمتهای مختلف زندگی بشر بوجود آورد موجب گردید که صنایع دستی کشورهای جهان سوم همزمان با تسلط اقتصادی سیاسی و فرهنگی قدرتهای صنعتی بر سایر ممالک تحت تاثیر انبوه کالاهای ماشینی وارداتی قرار گیرد وحتی برخی کشورهای جهان سوم که روزگاری طولانی صادر کننده محصولات صنایع دستی بودند بصورت یکی از وارد کنندگان ودر نهایت مصرف کنندگان محصولات مشابه ماشینی کشورهای صنعتی در آمدند و
از فرهنگ سنت و هنر خویش باز ماندند. انقلاب صنعتی در طول این سالها کم کم تاثیرش را بر اقتصاد ما و متعاقبا بر صنایع دستی ما نشان داد
وصنایع دستی ما که روزی روزگاری بر خود می بالید به خاطر مشکلات اقتصادی وبرخی مشکلات دیگر خصوصا در این چند سال اخیر به روزی افتاده
که اگر بخواهد اینگونه پیش رود به نظرم باید فاتحه صنایع دستی ایران را خواند . و ایکاش در صنایع دستی خود در جا میزدیم. کیفیت آثار تولید شده
به جز پاره ای از گارگاههای خاص چه از لحاظ مواد وچه از لحاظ اجرا آنقدر تنزل کرده که شاید دیگر نتوان نام هنر صنایع دستی را بر آنها گذاشت . به هر حال هر گاه اقتصاد جامعه ای با مشکل روبرو شد این تاثیر را در تمام قسمتهای اجتماعی فرهنگی و سیاسی خود نشان خواهد داد.
به خاطر مشکلات اقتصادی وعدم توجه مسئولین به بخش صنایع دستی در
حال حاضر با مشکلات زیادی روبرو هستیم که از آن جمله اند :

۱.عدم فعالیت مناسب در جمعیت شهری و روستایی – میدانیم که قسمتی از بار صنایع دستی ما را فضای روستایی به دوش میکشید . به طور مثال تولیدات حصیری- نمدی- فرش وانواع دوزندگیهای هنری از آن جمله اند . که بخاطر عدم حمایت مالی واقتصادی و نبود بازار فروش بسیاری از این گارگاههای خانگی وروستایی تعطیل و افراد به
حرفه های دیگر مشغولند.
۲.به خاطر مشکل ذکر شده در بالا افزایش مهاجرت به شهرها و عدم استفاده از منابع بخش سنتی و روستایی را داریم . بطور مثال در فرش میتوان به پشم مرغوب و رنگرزی گیاهی اشاره کرد .
۳.کاهش صادرات صنایع دستی به خاطر عدم رقابت و تبلیغات مناسب در بازارهای جهانی و کیفیت پایین آثار تولید شده که بخش مهم توریست و خریدار خارجی را از خرید انبوه آثار صنایع دستی باز میدارد.
۴.بخاطر تهیه مواد اولیه گران از طرف صنعتگر – قیمت تمام شده آثار صنایع دستی هم افزایش می یابد که این باعث بروز پیامدهایی شده است.۱.عدم استقبال عموم جامعه به خاطر قدرت پایین خرید و روی آوردن مردم به خرید آثار مصنوعی کارخانه ای که در بسیاری از موارد نه زیبایی دارند ونه کیفیت و فقط از قیمت مناسبی برخوردارند.۲.افزایش هجوم واردات کالاهای صنایع دستی نامرغوب سایر ملل که بخاطر قیمت نازل- عدم توجه مسئولین ناکارآمد عدم شناخت و آگاهی عموم ( بخاطر مشکلات اقتصادی ذکر شده ) براحتی در بازار داخل بفروش میرسند .
۵.عدم برنامه ریزی مناسب سازمان میراث فرهنگی وجهانگردی به خاطر برخی سیاست گزاریها که باعث کاهش ورود توریست در این سالها به کشور شده که متقابلا باعث افت بازار فروش وصادرات صنایع دستی و فقر اقتصادی صنعتگران بی شماری گشته است. به هر حال هنرمند صنایع دستی هم به ماند دیگر مشاغل جهت بقا باید از لحاظ اقتصادی تامین باشد. صنعتگر جهت خلاقیت وابتکار وایجاد فرمهای جدید که متناسب با دیدگاههای بازار جهانی باشد به فکری آزاد ومتمرکز و انگیزه نیاز دارد . از هنرمندی که تمام ذهن او را مشکلات مالی احاطه کرده انتظار زیادی نمی توان داشت .
بطور مثال توریستی را در نظر میگیریم که ۳۰ یا ۴۰ سال قبل به اصفهان سفر کرده و تعدادی صنایع دستی مرغوب وبا کیفیت خریداری کرده و دوباره در این سالها باز میگردد وقصد خرید از آثار موجود در میدان نقش جهان را دارد اما باز با همان فرمهای تکراری وبدتر از آن
با کیفیت پایین آثار مواجه میشود واین توریستی است که از دیگر نقاط دیگر جهان هم بازدید کرده و در آنجا با صنایع دستی متفاوت چه از لحاظ فرم و رنگ و چه از لحاظ کیفیت آشنا گردیده است .
۶.به راحتی میتوان دید به غیر از برخی گارگاههای خاص صنایع دستی که بخاطر پشتوانه مالی مناسب هنوز روی پا ایستاده اند وصنایع دستی خوب وبا کیفیت ایجاد میکنند بقیه گارگاهها یا مجبورند که از کار خود دست بکشند یا برای مرقوم به صرفه بودن بجای استفاده از مواد ومتریال مر غوب از مواد جایگزین ونامناسب استفاده میکنند.
بطور مثال فیبر و پلاستیک فشرده بجای عاج واستخوان و چوبهای رنگ شده بجای چوبهای طبیعی از آن جمله اند.
۷.ضعف مالی صنعتگران وعدم آگاهی آنان از بازارهای داخلی وخارجی باعث دخالت سود جویان و واسطه گران هم در قسمت خرید ابزار و متریال مورد نیاز و هم در قسمت فروش آثار گردیده است.
۸.درست است که سازمان صنایع دستی در این سالها گامهایی را برای آموزش و هماهنگی صنعتگران برداشته است ولی باز با عدم آگاهی صنعتگران از شیوه های جدید تولید فرمها وطرحهای نو ومدرن که مطابق با سلیقه کنونی بازار داخلی وجهانی باشد روبرو هستیم و
در کل در کشور ما هنرمند صنایع دستی خود را موظف به یادگیری مباحث هنری و زیبای شناسی یا بقولی آکادمیک نمیداند. وبیشتر به همان نحوه آموزش استاد و شاگردی وطرح های سنتی وقدیمی اکتفا میکند.در کشورهای پیشرفته ومتمدن صنعتی نیروهای شاغل عموما افرادی تحصیل کرده هستند ویا دوره های خاص هنری را طی کرده اند ودر آتلیه های خود به ایجاد آثار هنری دستی می پردازند. اینان از
نقش مایه های مدرن که ملهم از فضا ومکان موجود اطرافند بیشتر از طرح های بومی وسنتی استفاده می کنند. اما صنعتگر ما تغییر وتحول را خوشایند نمیداند و نمی خواهد به خاطر نو آوری وتنوع آثار خویش از سنتهای گذشته دست بکشد وروش کار و طرز فکر خود را تغییر دهد. دیدگاه هنرمند صنایع دستی به سنتها و نقوش گذشته نوعی تقدس گرایی است و هیچ عاملی نباید به این تقدسات خللی وارد کند.
۹.در کشور ما بخاطر عدم بنیه مالی واقتصادی- یک صنعتگر به راحتی نمی تواند دستگاهها و ابزار خود را به روز کند واکثرا با همان ابزار قدیمی به کارش ادامه می دهد .برای همین زمان زیادی از وقت وانرژی خود را صرف تولید اثر هنری میکند وقت وانرژیی که باید معطوف به نو آوری و ابتکار و پایین آوردن قیمت تولید گردد اینگونه به هدر میرود. اما در کشورهای پیشرفته یک صنعتگر به تمامی دستگاههای مدرن و مورد نیاز مجهز میباشد . به هر حال باید پذیرفت که تولید امریست صنعتی- یدی ومهارتی و خلاقت موضوعی ذهنی است.
۱۰.بخاطر ایجاد کارخانه های مختلف تولید صنایع مصنوعی توسط افراد نا آگاه که فقط جنبه های مالی برای آنان اهمیت دارد اینگونه تولیدات نازیبا و بی کیفیت فقط بخاطر قیمت مناسب( قدرت خرید پایین عموم جامعه) وتبلیغات زیاد و دهان پر کنی که برای آنها می شود براحتی بفروش میرسند که این خود باعث رکود خرید آثار صنایع دستی گردیده است . که برای نمونه می توان به فرش ایران اشاره کرد.
۱۱.با توجه به مواردی که ذکر شد( بخاطر عدم کیفیت عدم تنوع طرح ونقش ودر نتیجه عدم رقابت در بازارهای جهانی) با کاهش صادرات صنایع دستی و از طرف دیگر افزایش واردات نا مرغوب و ارزان سایر کشورها هستیم.

راه حلهای پیشنهادی که شاید بتواند کمکی به تحول و پویایی صنایع دستی کشورمان کند :

۱.حمایت همه جانبه دولت از صنایع دستی و صنعتگران ایران که میتواند شامل حمایتهای مادی ومعنوی – جذب توریست و تبلیغات وبازار یابی داخلی و جهانی باشد.
۲.قرار گرفتن افراد آکادمیک وتحصیل کرده صنایع دستی و هنرهای تجسمی در کنار اساتید قدیمی و با تجربه صنایع دستی در جهت تبادل اطلاعات و تولید آثار متنوع – مدرن و با کیفیت صنایع دستی . که این خود به مرور زمان باعث شکل گیری گروهی از صنعتگران خواهد شد که علاوه بر آگاهی از سنن و نقوش و طرح های قدیمی و اصیل قادر به ایجاد فرمها و نقوش جدید و مدرن هم میباشند.
۳.تعامل صنایع دستی با رشته طراحی صنعتی- درست است که انسان به ویژگیهای خاص روانی اثر دستساخت عادت نموده و به آن دلبستگی دارد اما از طرفی نمی توان تمدن کنونی که کاملا وابسته به تولیدات ماشینی است را نادیده گرفت. طراحی صنعتی شاخه ای است که می تواند در عصر حاضر به کمک ما بیاید. همانطور که در اروپا برای خفظ و اشاعه صنایع دستی مدرسه باهاوس و سبکهایی چون آرت دکو – آرت نوو با همت افرادی چون والتر گروپیوس – جان راسکین و ویلیام موریس شکل گرفتند.
و میدانیم که هر هنرجوی باهاوس دو استاد داشت یکی در زمینه صنایع دستی و دیگری در زمینه هنرهای تجسمی.
نتیجه گیری: با توجه به مطالبی که بدانها اشاره شد به اشتباه تعبییر نگردد که ما باید به کل فرهنگ گذشته وسنتهای قدیمی خود را فراموش کنیم بلکه باید همواره افرادی باشند که آن سنتهای کهن را به همان کیفیت برای آیندگان زنده نگهدارند و نیز افرادی باشند که این طرح ها ونقوش سنتی را برای استفاده انسان ماشین زده امروزی نو و مدرن کنند .

Unless otherwise stated, the content of this page is licensed under Creative Commons Attribution-ShareAlike 3.0 License